غصه های دل ..
چه شام ها که چراغم فروغ ماه تو بود
پناهگاه شبم گیسوی سیاه تو بود
اگر به عشق تو دیوانگی گناه منست
ز من رمیدن و بیگانگی گناه تو بود
دلم به مهر تو یکدم غم زمانه نداشت
که این پرنده ی خوش نغمه در پناه تو بود
عنایتی که دلم را همیشه خوش میداشت
اگر نهان نکنی لطف گاهگاه تو بود
بلور اشک ، به چشمم شکست وقت وداع
که اولین غم من ، آخرین نگاه تو بود !